۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

از یاد نبریم که میر و شیخ را به اسارت برده اند تنها به این خاطر که ثابت کردند جنبش از همیشه سبزتر است








نباید اجازه بدهیم حال و هوای تعطیلات و دید و بازدید نوروزی از یادمان ببرد که میر عزیز  و شیخ  شجاع را به اسارت برده اند تنها به این خاطر که در 25 بهمن به دنیا ثابت کردند جنبش سبز از همیشه زنده تر، استوارتر و سبزتر است.

تنها به این دلیل که ما را سبز نمی خواهند پدری را از آخرین ملاقات فرزندش در واپسین لحظات زندگی محروم ساختند.

تنها به این دلیل که ما را سبز نمی خواهند جوانان ما را کشتند و پیکرشان را هم از خانواده هایشان دریغ کردند.

تنها به این دلیل که ما را سبز نمی خواهند سیاه ترین جنایات را بر زنان و مردان، مادران و پدران، دختران و پسرانمان روا داشتند.

تنها به این دلیل که ما را سبز نمی خواهند ...


یادمان هست که با هلهله و شادی گرد مرگ را بر سر جامعه می پاشیدند و با پایکوبی و دست افشانی مرگ جنبش را مبارک باد می گفتند! شادی های سیاه و خاکستری رنگی که با سبزی بهمن و اسفند به حسرتی در دلهای تاریکشان بدل شد و مبارک بادی که به شیون و وامصیبتا بدل گردید. سبز شدنمان را با جداکردن این دو عزیز از ما خواستند پاسخی داده باشند. ولی غافل از آنکه ما سبز بودن را زندگی میکنیم.


بر خود واجب می دانم همانطور که از ایستادن ایشان در کنار خود دلگرم می شدم اکنون دلهای گرمشان را با ایستادن در کنارشان گرم تر کنم.


۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

نمونه ای عملی از پیروزی رسانه ای جنبش و ترس حکومت: تدابیر امنیتی در محل اقامت معاون اول قوه قضایه پس از انتشار آدرس وی در سایتهای اینترنتی





 در پی انتشار مشخصات و آدرس محل سکونت سید ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه جمهوری اسلامی در سایت های اینترنتی و وبلاگ های فعالین جنبش سبز که با استقبال بالایی هم روبرو شد ( بیش از 14000 بازدیدکننده تنها از یک وبلاگ )، شاهدان و اهالی محل خبر از استقرار نیروهای امنیتی داده اند که به شکل محسوس و نا محسوس  جهت حفظ امنیت جانی و مالی وی در محل مستقر شده بودند. این امر نشان دهنده اهمیت و تاثیر چنین فعالیت هایی در فضای مجازی بوده و بیشتر از هر چیز عمق ترس و ذلت عوامل حکومتی را نشان می دهد که تا چه اندازه شکننده و تو خالی هستند که از درج اطلاعات شخصی خود که  چندان هم پنهان نیست در سایت های اجتماعی و در این فضای مجازی تا به این حد دچار حراس و استیصال می شوند که به سرعت عکس العمل نشان داده و محافظان رنگارنگ را اجیر میکنند. این مهم خود نشان دهنده ظرفیت بالای چنین فعالیت هایی در بدنه جنبش بوده و پیروزی دیگری برای فعالین محسوب می شود. چرا که تنها با انتشار مطلبی که چند دقیقه برای فعالین هم وقت گیر نیست چنان خواب خوش را از این جنایت کاران می گیرد که مجبور به گماردن مزدوران امنیتی برای خود می شوند.

چنین تجربیاتی به خوبی قدرت و اهمیت این فضای مجازی را نشان می دهد و این نکته را خاطر نشان می سازد که از طریق همین فضای مجازی اینترنت می توان برای پیروزی نهایی بستر مناسبی را فراهم آورد، به شرط آنکه خود را باور داشته باشیم و دست در دست هم نهیم به مهر تا باهم میهن خویش را کنیم آزاد.


در ادامه مطلب کوتاهی  در ارتباط با تعریف این نوع فعالیت ها و تاثیرات آن بر حکومت ها در جریان مبارزات سیاسی (مدنی) مطرح خواهد شد.



تصویر منتشر شده که در آن به این اطلاعات اشاره شده است. از وبلاگ V




همانطور که در گفتارهای پیشین هم به آن اشاره شده است، یکی از محاسن مبارزات سیاسی (مدنی) که به آن مبارزات بی خشونت نیز گفته می شود تنوع شیوه های مبارزاتی بوده که در مقابل تک شیوه دفاعی حکومت ها موجب برتری مبارزین می شود. در این مجال به عنوان نمونه به مبارزاتی اشاره می شود که بخش روحی و روانی حکومت را نشانه گرفته و باعث می شود تمرکز او در بخش های مختلف دچار اختلال شده و نگرانی و اضطراب را به اردوگاه حکومت منتقل کند. 

اینچنین فعالیت هایی در بدبینانه ترین حالت باعث می شود تا عوامل اجرایی حکومت دچار نگرانی، استرس و عدم اعتماد به نفس شوند و در حین تصمیم گیری و یا اجرای دستورات در رده های مختلف با عدم تمرکز و قاطعیت عمل کنند. که این خود به معنی  از بین رفتن انسجام عملیاتی و فرسایش تدریجی قوای اجرایی در حاکمیت می باشد.

تاثیر دیگری که این گونه عملیات روحی- روانی برای عوامل حکومت در بر خواهد داشت از بین بردن حس امنیت شخصی این افراد و ایجاد یک ترس و وحشت دائمی در دل آنها می باشد و می تواند تا حدی پیش برود که این عوامل از سایه خود نیز دچار ترس و وحشت شوند. این امر موجب می شود که این نیروها برای حفظ امنیت خود و رها شدن از این ترس و وحشت ها مجبور به بکارگیری تدابیری شوند که کمترین اثر آن بر حکومت افزایش هزینه های مالی و انسانی خواهد بود.

یکی از این گونه فعالیت ها شناسایی و انتشار اطلاعات مربوط به عوامل حکومتی است که خود می تواند در دو سطح انجام شود :

1 -  شناسایی و انتشار اطلاعات محل سکونت و یا سایر اطلاعات شخصی مربوط به چهره های شناخته شده حکومت مانند رهبران، فرماندهان، روئسا، معاونین، مسئولین، سیاست مداران و ...

2 - شناسایی و انتشار اطلاعات محل سکونت و یا سایر اطلاعات شخصی مربوط به عوامل دخیل در جنایات حکومت مانند شکنجه گران و بازجویان زندانها، نیروهای سرکوبگر رژیم، عوامل نیروهای غیر رسمی حکومت که در کشتار و اجرای جنایات برای رژیم و سرکوب های وحشیانه مبارزین فعالیت می کنند، عوامل و نیروهای نظامی و مسلح رژیم که در رویارویی با مبارزین دست به اعمال جنایت کارانه و خشونت آمیز می زنند و ...

در اینجا همچنان که درابتدا نیز اشاره شده نمونه ای از این نوع فعالیت ها به اجرا در آمده است و کمترین تاثیری که به دنبال داشته ایجاد نگرانی برای این اشخاص بوده که در اجیر کردن نیروهای امنیتی خود را نشان می دهد.

آنچه باعث می شود اینچنین حرکاتی تا به این اندازه تاثیر پذیر باشند اطلاع کلیه عوامل حکومتی از نامشروع بودن خود و سیستم حکومتیشان است. نکته ای که در یک کلام روشن تر به این معنی است که عده ای قلیل در بین جمعیت کثیری که مخالف و دشمن آنها است قرار گرفته اند و در تمام لحظه ها باید نگران حمله ای از طرف این جمعیت وسیع باشند. و برای آنکه زیر دست و پای مخالفان بیشمار خود مدفون نشوند ناگزیر به اعمال خشونت و جنایت بوده و دست به فضا سازی های بی شمار می زنند . همچنین به جهت قوی جلوه دادن خود با دروغ پردازی و ایجاد رعب و وحشت سعی در عقب نگاه داشتن این جمعیت مخالف دارند.


۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

سه شنبه 17 اسفند را نباید از دست داد






همراه شو عزیز

تنها نمان به درد

که این درد مشترک

هرگز جدا جدا درمان نمی شود

حتی اگه تصمیم داریم  که هرشب در خیابون ها باشیم نباید سه شنبه رو از دست بدیم. کسی نمیگه اگه گروه های چند نفره داریم که با هم هماهنگ شدن هر شب نریم تو خیابونا و جو رو ملتهب نکنیم ولی همه باید سه شنبه باشیم. باید از همین ساعت شروع کنیم به اطلاع رسانی همه جانبه.

من که تقریبا هر روز از یک مسیر متفاوت میرم خونه و تو مسیرم هرکجا که بشه برگه های کوچیک شعار نویسی شده که توش برای سه شنبه مردم رو دعوت کردم میریزم کف خیابون.

متن هایی و که من توی برگه ها مینویسم اینهاست :

  -
وعده ما سه شنبه 17 اسفند همه میادین اصلی
 
  -این سه شنبه دوباره سبز خواهیم شد، همراه شو عزیز
 
  - سه شنبه 17 اسفند ساعت 17 ، مرگ بر دیکتاتور
 
  - سه شنبه های اعتراض= 17 اسفند همه میادین اصلی
 
  - همراه شو عزیز ، سه شنبه 17 اسفند
 
  - اسفند دونه دونه سید علی سرنگونه ، 17 اسفند ساعت 17


بچه ها همت کنیم که باید همه رو آگاه کرد. باور کنید وضع حکومت خیلی قاراش میشه، چند تا تکون دیگه کارش و تموم میکنه.

سه شنبه با دیکتاتور قرار داریم یادتون نره.
همراه شو عزیز

۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه

در روزی که به نام تو می خوانندش، باز هم خواهم آمد




باز هم خواهم آمد 

یادم نرفته آن زمانی که تو برای دفاع از من سینه سپر می کردی

یادم هست که تو با شجاعتت ایستادگی را معنی کردی

و ترس را همدم دلهای سیاهشان ساختی

یادم نرفته آن زمان که افتاده بودم، تکه پارچه ای از حجاب آزادگیت بود که خوناب پیشانیم را زدود

حجابی  که به شلاق سیاه دلی بر روشنایی  آسمانت افکنده اند

یادم هست زمانی که سکوتم را شرم سار فریادت کردی و ایستادی آنچنان که نشستن را به سخره گرفتی

باز هم خواهم آمد

برای آنچه همه می خواهیم و آزادی می نامندش.

این بار هم آزادی زنان ومردان میهنم را فریاد خواهم زد

این بارهم برای باز پس گرفتن آنچه از ما دریغ شده  خواهم آمد.

و در روزی که به نام تو می خوانندش باز هم خواهم آمد

تا آزادی را همچون همیشه با هم فریاد کنیم


۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

همانطور که نمی خواهیم تنهایمان بگذارند پس تنهایشان نگذاریم




فارغ از هرگونه اختلاف نظر و سلیقه ای، و تنها به خاطر حمایت از کسانی که از ما حمایت کرده اند با هر پیشینه ای و هر ایدئولوژی و مکتبی که داشته اند، به خاطر سازش نکردن و پا پس نگذاشتنشان و کنار ما بودنشان، به خاطر سبز بودنشان، به خاطر حقوق شهروندیی که نتنها از ایشان که از تک تک ما دریغ شده، حقوقی که برای آن به پا خواسته ایم.

به خاطر خودمان هم که شده نباید این دو عزیز را تنها بگذاریم.


حتی اگر به رهبری جنبش قبولشان نداشته باشیم، سبز که هستند و همراه ما که بوده اند. همانطور که سهراب بود، ندا و ترانه بودند، صانع و محمد هم،

حتی اگر از گذشته ایشان دلگیر باشیم، اکنونشان که سبز بود،

حتی اگر از عقایدشان ناخشنود باشیم و از تکرار برخی از عبارات بیزار؛  آزادی را که بارها در کنار ما فریاد زدند،

حتی اگر برای آزادی فریاد می زنیم اکنون انسان دیگری در بند است،

حتی اگر برای حقوق شهروندی می جنگیم اکنون چیزی از آن باقی نگذاشته اند و جنایتی دیگر در راه است،

حتی اگر نه برای جنبش سبز که برای ایران وایرانی می جنگیم اکنون ایرانی دیگری را با خود برده اند

حتی اگر ...  


همانطور که نمی خواهیم تنهایمان بگذارند پس تنهایشان نگذاریم.


۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

مبارزات بی خشونت چیست ؟ ( تعریف و طرز کار مبارزات مسالمت آمیز یا Nonviolent Struggles )





در تعریف مبارزات را بر دو نوع تقسیم می کنند، مبارزات نظامی و مبارزات سیاسی (مدنی)

زمانی که از مبارزات مردم یک جامعه بر علیه رژیم های دیکتاتوری، استبدادی و نامشروع  حاکم بر جامعه صحبت به میان باشد باید دید که تعریف اول یعنی مبارزات نظامی (خشونت آمیز) در برابر دیکتاتوری ها چه سرانجامی خواهد داشت.

قبل از هرچیز باید یاد آور شد که مبارزات نظامی یا خشونت آمیز به معنی مبارزات مبتنی بر جنگ های مسلحانه است و اقلب به صورت چریکی و نامنظم صورت می گیرد. یعنی مردم در برابر رژیم حاکم دست به عملیات نطامی و مسلحانه می زنند.

مبارزات نظامی یا خشونت آمیز در برابر دیکتاتوری ها بجای اینکه به نقطه ضعف آنها ضربه بزند، به نقطه قوت اینچنین رژیم هایی تبدیل شده و در واقع تبدیل به نقطه ضعف مردم جامعه خواهد شد. در چنین شرایطی این مبارزات به عرصه رقابت در زمینه هایی از قبیل نیروهای آموزش دیده نظامی ، تدارکات ، مهمات و تکنولوژی جنگ افزاری و غیره بدل می شود که در آن مردم مبارز آشکارا در وضعیت  بسیار نامساعدتری در مقابل رژیم حاکم قرار خواهند گرفت. چراکه حکومت همواره در تمام این موارد از امکانات بیشتری برخوردار است.

در این بین اتکا به نیرو های بیگانه برای کسب آزادی و یا  مذاکره  برای بیرون راندن دیکتاتورها نیز هرکدام به دلیل وجود مشکلات و مسایل بسیار، به نحوی با شکست مواجه می شوند که بحثی جدا می طلبد و در این گفتار مجال آن نیست.

پس باید به دنبال راهی بود که بتواند برتری آشکاری به مقاومت و مبارزات دمکراتیک مردم در مقابل حکومت بخشیده و در عین حال به تضعیف هرچه بیشتر نقاط ضعف رژیم بپردازد. گزینه مناسب برای چنین حرکتی همان نوع دوم مبارزات یعنی «مبارزات سیاسی (مدنی) » است.

مبارزات سیاسی یا همان مبارزات مدنی همان چیزی است که به واسطه شیوه مبارزاتی آن به مبارزات بی خشونت نامگزاری شده و با برخی تعاریف کاملا اشتباه که به خاطر نداشتن دانش و آگاهی از این شیوه مبارزاتی در بین جوامع به وجود آمده کاملا متفاوت است. این اشتباه شاید از نام بی خشونت سرچمشه گرفته باشد که تصور می شود در مقابل وحشی گری های حکومت ها به خاطر بی خشونت بودن نباید از خود دفاع کرد.

مبارزات بی خشونت یا همان مبارزات سیاسی (مدنی) که به واسطه عدم استفاده از روشهای نظامی و خشونت آمیز از قبیل سلاح های فیزیکی وجنگی برای ترساندن، صدمه زدن ،کشتن و ویران کردن، به آنها بی خشونت گفته می شود می تواند برای رسیدن به اهداف مختلفی مورد استغاده قرار بگیرد. این اهداف می توانند در طیف گسترده ای از تلاش برای اجبار حریف به اتخاذ تصمیماتی خاص، ایجاد شرایطی به منظور حل مسالمت آمیز کشمکش ها و حتی متلاشی کردن کامل رژیم طبقه بندی گردند.

اصول و مشخصات مبارزات سیاسی (مبارزات بی خشونت) به شرح زیر می باشد :

1– در مبارزات سیاسی (مدنی) ، نتیجه مبارزات از راهکارهای انتخاب شده توسط حکومت بدست نخواهد آمد.

2 – در یک مبارزه سیاسی (مدنی)، مبارزه برای رژیم مشکل است.

3 – مبارزه طلبی سیاسی به گونه ای منحصربه فرد، نقاط ضعف دیکتاتوری را به شدت تضعیف کرده و منابع قدرت را از وی دریغ می کند.

4 – مبارزات سیاسی (مدنی) می تواند حرکتی کاملا پراکنده بوده و در عین حال بر روی یک موضوع خاص متمرکز باشد.

5 - مبارزات سیاسی (مدنی) موجب بروز خطا در قضاوت و عملکرد حکومت ها می شود.

6 – مبارزات سیاسی (مدنی) می تواند به صورتی موثر مردم، گروه های اجتماعی و موسسات مختلف را به شکل یک مجموعه واحد با هدف خاتمه دادن به سلطه وحشیانه عده ای معدود، متحد نماید.

7 - مبارزات سیاسی (مدنی) می تواند باعث توزیع موثر قدرت در جامعه گردد که این امر خود باعث تاسیس و پابرجا ماندن یک جامعه دمکراتیک می شود.

مبارزات بی خشونت یا مبارزات سیاسی (مدنی) بسیار پیچیده تر و متنوع تر  از راه های مبتنی بر خشونت است. درست بر خلاف مبارزات خشونت آمیز (نظامی)، مبارزات بی خشونت یا مبارزات سیاسی(مدنی) توسط جنگ افزارهای روانی، اقتصادی و سیاسی که توسط مردم و موسسات اجتماعی به کار گرفته می شوند به مبارزه می پردازند.این سلاح ها با نام های گوناگونی همچون :
  • اعتراضات خیابانی 
  • اعتصابات
  • عدم همکاری ها
  • تحریم ها و بایکوت کردن های مسایل و موارد مربوط به حکومت توسط مردم
  • بی میلی ها
  • و ... 
شناخته شده اند.

همانطور که در گفتارهای گذشته هم به طور مفصل اشاره شد، تمامی دولت ها و حکومت ها تنها تا زمانی می توانند به حکومت خود ادامه دهند که نیروی مورد نیاز خود را توسط همکاری، اطاعت و فرمانبرداری مردم و موسسات اجتماع تامین نمایند. مبارزات بی خشونت یا همان مبارزات سیاسی(مدنی) بر خلاف نوع خشونت آمیز آن یعنی مبارزات نظامی، شیوه ای کاملا مناسب و منحصر به فرد برای جدا کردن این منابع قدرت از دولت ها و حکومت ها است.

در این بین باید به نکته ای توجه کرد و آن خطای رایج در مبارزات سیاسی(مدنی) یا بی خشونت گذشته در جوامع مختلف می باشد. خطای همه گیری که به اشتباه تصور می شد می توان با اتکا بر یک یا دو روش ، مثل اعتصابات و تظاهرات عمومی به نتیجه رسید.
در حقیقت روشهای بسیاری وجود دارند که به استراتژیست های جنبش های مبارزاتی اجازه می دهند در مواقع لزوم مقاومت را متمرکز کرده یا پراکنده سازند و چنانچه هر کدام از روشها با بن بست مواجه شد با اتخاذ روشهای بعدی از انفعال جنبش و مبارزان جلوگیری کنند.


بر گرفته از کتاب
  A Conceptual Framework for Liberation Democracy to Dictatorship  From
اثر Gene Sharp


۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

کلامی با تو برادرم...




برادر جان ...
اگر جان را خدا داده ست، چرا باید تو بستانی ؟

با چشمانی خیس و سینه ای سوخته اینبار با تو برادرم سخن دارم.
سوزش چشمانم از گاز اشکاور و سنگینی سینه ام از گاز فلفل شاید مرا به اشتباه می اندازد ولی این اشکهایم حکایت از درد غریبی دارد.
دردی که سالها پیش هم، سینه ای را سوزاند و آفرینش کلماتی از سینه استادی را موجب شد. سوزی که در سخنش متبلور بود، با نغمه های عندلیب آواز ایران زمین جاودانه شد.

برادرم دردی که بر بازوانم نشاندی و سوزی که بر سینه ام گران داشتی در مقابل درد  نابرادری ها و با دوستی دشمنی ها کجا یارای برابری دارد.

برادر جان ...
تفنگت را زمین بگذار
 این کلام استاد فریدون مشیری با نوای استاد آواز ایران محمدرضا شجریان به تو برادرم ...


تفنگت را زمین بگذار،

که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار

تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن

من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن

ندارم جز زبان دل ، دلی لبریز مهر تو ،

تو ای با دوستی دشمن !

زبان آتش و آهن

زبان خشم و خونریزی ست

زبان قهر چنگیزی ست


بیا ، بنشین ، بگو ،بشنو سخن ـ شاید

فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید

برادر گر که می خوانی مرا ، بنشین برادروار

تفنگت را زمین بگذار،

تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو

این دیو انسان کش برون آید.


تو از آیین انسانی چه می دانی ؟

اگر جان را خدا داده ست

چرا باید تو بستانی ؟

چرا باید که با یک لحظه ، غفلت ، این برادر را

به خاک و خون بغلطانی ؟

گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست ،

ولی حق را  برادر جان ، به زور این زبان نافهم آتشبار

نباید جست !


 اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار ...


فریدون مشیری .

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

عدم همکاری با حکومت و چگونگی شکست آن



برای شکست دادن حکومت های دیکتاتوری و مستبد نیازی به اقدامات خشن و خونین در سطوح وسیع نیست ، بلکه با توجه به دو اصل بسیار مهم در زیر ساخت های حیاتی لازم برای برقراری و استمرار یک نظام حکومتی می توان ضربات محلکی را از این ناحیه بر پیکر یک حکومت وارد ساخت.
دو اصل بسیار مهم و حیاتی برای بقای سیاسی یک نظام حاکم عبارت است از :
1-  مشروعیت مردمی
2- ثبات سیاسی

 مشروعیت مردمی :
در اساس مشروعیت یک نظام حاکم به معنی پذیرفته شدن آن نظام از طرف مردم جامعه است. مردمی که با حمایت و پشتیبانی خود از آن نظام  به او اجازه می دهند تا زمام امور مربوط به آن جامعه را بر عهده بگیرد و در برابر دیگر جوامع خود را نماینده مردمش معرفی کند. نماینده ای که دارای اختیارات تام از طرف مردم جامعه خود بوده و به واسطه پشتیبانی مردم خود می تواند  در منافع و آینده جامعه تحت حکومتش دخل و تصرف داشته باشد. از این رو مشروعیت برای یک حکومت به منزله مجوز و اعتبار نامه ای است که از طرف مردم یک جامعه برای یک نظام سیاسی صادر می شود. و بر اساس همین مجوز است که یک حکومت آغاز به کار می نماید و تا زمانی که این اجازه نامه اعتبار داشته باشد می تواند به کار خود ادامه دهد.
 نکته مهمی که در این زمینه باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد این است که اعتبار این مجوز ( مشروعیت یک نظام حاکم) تنها و تنها از سوی مردم هر جامعه برای حاکمین خود صادر می شود و هیچ منبع دیگری قادر به تامین اعتبار این مجوز نیست. علی رقم ادعای برخی حاکمین که مدعی هستند مشروعیت ایشان از ناحیه ای ورای مردم تامین می شود و مردم نقشی در تامین این اعتبار ندارند. اینگونه سخنان نشانه ای از بی اعتباری حکومتشان دارد و بر همین اساس دست به دامان منابع جعلی همچون دین (خداوند، پیامبران و به عنوان نمونه ای معاصر اسلام ناب محمدی)، ابرقدرت های جهانی و ... می شوند.

ثبات سیاسی :
پس از آنکه مجوز لازم برای حکومت از طرف مردم صادر شد  اصل مهم دیگر برای بقای سیاسی یک نظام، « ثبات سیاسی » اوست. ثبات سیاسی برای یک حکومت نشعت گرفته از پیوستگی و یکدستی موجود در بین نهاد های اجتماعی (در کلیه سطوح جامعه) با  نهاد قدرت می باشد. این نکته را باید در خاطر داشت که این دو نهاد از ارکان اصلی در شالوده سیاسی یک حکومت هستند. چرا که همانند پایه هایی می مانند که ساختار حکومتی بر آن تکیه کرده است و عدم حضور یکی باعث فروپاشی دیگری و در نهایت ازبین رفتن تکیه گاه نظام حاکم و سقوط آن می شود.


با توجه به این دو اصل حیاتی برای بقای یک نظام ( مشروعیت مردمی و ثبات سیاسی )می توان نتیجه گرفت که برای مبارزه با یک حکومت مستبد و قاصب می توان ریشه های آن را خشکاند به جای اینکه برای مقابله با آن در تیررس وحشیگری های او قرار گرفت.چرا که در مقابله رو در رو با مجموعه ای که دارای توان نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و شکنجه گری بالا می باشد و از کلیه امکانات موجود بهره می برد نیاز به همان مقدار توان اعم از تسهیلات نظامی، نفرات، آموزش، امکانات و تجهیزات دفاعی، مراکز اطلاعاتی، سرمایه و منابع مالی و ... می باشد. و در صورت مهیا بودن چنین شرایطی باید شاهد نبردی تمام عیار و مسلحانه باشیم که هزینه های گزافی را چه از نظر مالی و چه از نظر جانی به دنبال خواهد داشت. در صورتی هم که اینچنین امکاناتی مهیا نباشد تنها بخشی که متحمل صدمات و هزینه های بی حساب می شود به طور قطع ناحیه حاکم نیست.
پس می توان برای شکست دادن چنین مجموعه ای به پایه ها و تکیه گاه های آن حمله کرد و با ازبین بردن این ارکان اساسی و مسدود کردن شریان حیاتی آن این دیو عظیم الجسه را با تمام یال و کوپالش از پای درآورد و نابود ساخت.
سلب مشروعیت از یک نظام درست همانند باطل شدن یک مجوز می باشد و زمانی که مردم یک جامعه با صدای بلند اعلام می کنند که دیگر از حکومت خود راضی نیستند و به مخالفت با آن  بر میخیزند، این مجوز باطل می شود. در چنین شرایطی بسیار خوش بینانه است که فکر کنیم حکومتی که باعث نارضایتی مردم خود شده به همین سادگی و با از دست دادن مشروعیت خود عرصه را ترک کرده و عقب نشینی می کند. چرا که دلگرم به توان نظامی – اطلاعاتی و قدرت سرکوبگری خود است. پس لازم است پایه دیگر (ثبات سیاسی)  این مجموعه هم از میان برداشته شود.
برای این منظور جامعه باید آن بخشی را که در اختیار دارد از کار بیاندازد و آن چیزی نیست جز از کار انداختن نهادهای اجتماعی به وسیله عدم همکاری با حکومت در زمینه های مختلف.
در چنین شرایطی که حکومت مشروعیت خود را از دست داده  یا به عبارتی اعتبار مجوزش برای حکومت به سر رسیده است و با عدم همراهی و همکاری جامعه خود روبرو باشد دچار گسست (چند دستگی) در میان نهادهای قدرت خود می شود و این مهم به واسطه عدم پیوستگی میان نهادهای اجتماعی و نهاد های قدرت به وجود خواهد آمد. دو نهادی که پایه های اصلی در شالوده سیاسی کشور را تشکیل می دهند و بروز هرگونه اختلال در هرکدام از این دو نهاد موجب بروز شکاف سیاسی در کشور شده و شکست سیاسی حکومت (قحطی سیاسی) و سرانجام فروپاشی نظام حاکم را به دنبال خواهد داشت. در این شرایط نظام حاکم شاهد ریزش تدریجی نیروهای تحت امر خود در ساختارهای حکومتی خواهد بود که نتیجه ای جز تنگ تر شدن حلقه قدرتش نخواهد داشت و این تنها یک معنی دارد :
تضعیف نظام حاکم و سرانجام فروپاشی آن




۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

ارتباط با امام زمان، مردم فریبی یا واقعیت ؟؟





چنانچه بر اساس تعالیم اسلامی و باور مسلمین آن روز موعود فرا برسد و و امام زمان یا همان مهدی موعود دست بر دیوار کعبه بکوبد و حضور خود را اعلام نماید، آیا همچنان این آقایان تن علیل خود را به ایشان پیش کش می کنند و یا ایشان را شریک در جزء به جزء اعمال و تصمیمات خود می دانند؟

آیا به واقع این آقایان به روزی موعود ایمان دارند ؟

آیا به راستی هدف از سر دادن شعار " خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما " رساندن بیرق ولایت به دست منجی عالم بشریت بوده؟
و آیا هیچ گونه نگرانی از استمرار و بقای قدرت مطلقه خود که به واسطه این نهضت نسیبشان شده در پس این شعار پنهان نیست ؟


آیا کسانی که این چنین بر نشیمنگاه نائب بر حق امام زمان عاشقانه توسل می جویند، ولایت خود ایشان را نیز بر می تابند و به خاطر سربازی در رکاب ولی عصر از ساییدن سر بر آستان نائب بر حق او چشم پوشی خواهند کرد؟

آیا به واقع لحظه ای به این مسئله اندیشیده اند که ظالم و مظلوم واقعی چه کسانی هستند و قیام حضرتش بر علیه چه کسانی خواهد بود؟
آیا کسانی که با ساختن وضو و با نیت خدمت به نایب برحق حضرت عصر و اهل بیت نبی اسلام و با انگیزه جهادی مقدس به دختران و پسران هم زبان خود تجاوز می کردند به نحوی که از فرط جراحات جان ایشان که خداوند به ایشان بخشیده بود را  با دستان خود می ستاندند، لحظه ای به این می اندیشند که اگر ولی عصر حاضر شوند ایشان را به همراهی  خواهند پذیرفت؟
آیا  تنها خواندن دعای عهد و گریستن در مسجدی و یا بر سر چاهی کافی است تا ایشان  در زمره یاران آن حضرت قرار گیرند؟
آیا نایب بر حق منجی عالم بشریت، براستی حقانیت ایشان را بر دوش می کشد؟
 و آیا در صورت ظهور، ولایت را همچون تن علیل خود به ایشان پیشکش خواهد کرد؟

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

راه های مقابله با دولت های کودتایی چیست ؟




آنچه در خرداد 88 در ایران رخ داد شاید در ظاهر امر با دیگر کودتا های تاریخ تفاوت هایی داشته باشد.آنچه در تعریف یک کودتای نظامی می توان به آن اشاره داشت یک حرکت مسلحانه برعلیه قدرت حاکم است که به تصاحب قدرت با کمک نیروهای نظامی کشور منجر می شود و در ادامه آن محاکمه و اعدام یا تبعید صاحبان گذشته قدرت خواهد بود.
تفاوتی که در ظاهر، اتفاقات سال 1388 در ایران می تواند با تعریف کلاسیک یک کودتا داشته باشد در این است که شخص دومی برای به دست آوردن قدرت وارد میدان نشد و به عبارتی قدرت حاکم برای بقا به نیروی نظامی خود متوسل شد.
آنچه موجب شد این حرکت با وجود این تفاوت ها به یک نوع کودتا بدل شود را باید در تعریف صاحبان قدرت جستجو کرد. این کودتا درست همانند سایر کودتاهای گذشته در تاریخ  به دست عده ای و با کمک نیروهای نظامی برعلیه صاحبان اصلی قدرت یعنی مردم به وقوع پیوست. از این رو به آن لقب " کودتای انتخاباتی " دادند.
در این حادثه قدرتی که به مدت سه دهه خود را نماینده مردم و متعلق به آنها معرفی می کرد به ناگاه ماهیت خود را نشان داد و در یک جریان خونین خود را درمقابل مردم قرار داد و با بکار گیری امکانات نظامی خود قدرت را مجددا تصاحب نمود.
 در مسیر این اتفاقات بود که با دستان خویش نام تقدیس شده خود را با "حکومت کودتایی" جایگزین نمود. چراکه دیگر صحبت از کارامد بودن یا نبودن دولتی تحت امر نبود بلکه صحبت از ماهیت قدرت حاکمی بود که با دست آویز قرار دادن مفاهیمی چون انتخابات، دولت خدمتگذار، میزان رای مردم است و ... سه دهه مردم را گمراه ساخته و در پرده مردم سالاری ظاهر جنایت کار خود را پنهان کرده بود.
اکنون این سوال مطرح است که " آیا راهی وجود دارد که بتوان در مقابل چنین حکومت ضد مردمی و خون ریز ایستاد ؟ "
در پاسخ به این پرسش با توجه به تاریخ جوامع کودتازده باید به مورد بسیار مهمی اشاره کرد.
در بیشتر موارد در چنین جوامعی یک اندیشه در بین مردم رواج میابد. و آن شکست ناپذیری کودتا گران است.
علت این امر در چیست ؟
یکی از مهمترین عواملی که باعث می شود دولت های کودتایی شکست ناپذیر به نظر برسند، اضطراب و یاسی است که در بین مردم ایجاد می شود و این خود به خاطر دو علت بسیار مهم است:
1 – حضور نیروهای نظامی و امنیتی کشور در جریان کودتا ( نیروهایی که خود مسئول حفظ امنیت در جامعه هستند و تصور مقابله با آنها وجود نخواهد داشت.)
2 – نبود برنامه ای مشخص برای مقابله با کودتا.
آنچه از ترکیب این دو حاصل می شود، سردرگمی و استیصال مردم جامعه بوده که پاسخی است به چرایی وجود چنین تصوری از حکومت های کودتایی در ذهن جامعه.
پس آیا تمام جوامعی که دچار کودتا شدند محکوم به پذیرش ابدی آن بودند؟ آیا مواردی وجود نداشته که مردم بتوانند کودتا را شکست بدهند؟
با نگاهی کوتاه به تاریخ گذشته جوامع در میابیم که در میان کودتاهای متعددی که رخ داده، بوده اند کودتاهایی که شکست خورده اند.
علت شکست این کودتا ها در چیست ؟
همواره کودتاگران ( اغلب آنهایی که شکست خورده اند ) در یک اشتباه بزرگ مشترک بودند. ایشان بر این اندیشه اند که تنها با تحت کنترل داشتن سازمان های حکومتی و نهادهای قدرت قادر به مهار کل جامعه می باشند. ولی سوال اینجاست : آیا چنین حکومت هایی می توانند بدون همراهی بدنه جامعه ( در کلیه بخش ها ) در اداره آن موفق باشند و یا تنها به پشتوانه نظامی می توانند دولتی پایدار داشته باشند؟
درچنین شرایطی کودتاگران به دلیل گسستگی میان نهاد های قدرت و جامعه و نبود پیوستگی لازم در میان پایه های حکوتی در هم می شکنند. این سرانجام شوم برای چنین حکومت هایی به  واسطه جدایی از بدنه جامعه و تنفر مردم از قدرت حاکم  گریبان گیرشان شده است.
به عنوان مثال هایی در این ارتباط می توان به کودتای 1920 در آلمان، کودتای فرانسوی 1961 در الجزایر و کودتای 1991 شوروی ( که به همراه حمایت های جهانی شکست خورد) اشاره کرد.
با مطالعه در تاریخ این جوامع می توان راه های مقابله با کودتا گران را در دو مرحله اساسی دسته بندی نمود :
مرحله اول محروم ساختن حاکمیت از مشروعیت مردمی خود می باشد.
 چیزی که هر حکومتی برای بقای خود نیاز مبرمی به آن دارد، به ویژه حکومت های کودتایی  برای موجه نشان دادن خود بیشتر از سایر حکومت ها به آن محتاج هستند و برای رسیدن به آن از پرداخت هیچ هزینه ای کوتاهی نمی کنند. به همین منظور تلاش می کنند تا مردم را به طرفداری از خود وادار نمایند و یا اینکه ایشان را به سکوت بکشانند و به حالتی  سردرگم دچارشان سازند تا ندانند چه باید بکنند و خنثی باقی بمانند.
مرحله بعدی در راه مقابله با کودتاگران و شکست کودتا، پرهیز از همکاری و مخالفت مردمی با کودتا گران می باشد.
حکومتی که مشروعیت خود را از دست داده و با عدم همکاری جامعه خود روبرو باشد دچار قحطی سیاسی شده و به ناچار سقوط خواهد کرد.

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

آموزش روشی جدید و ساده برای شعار نویسی

حتما تا به حال به تبلیغ هایی که در کف پیاده رو ها ریخته شده توجه کرده اید. چرا ما نتوانیم چنین کاری را به عنوان یک حرکت خوب و با امنیت بالا  انجام بدهیم ؟ یعنی ریختن برگه های شعار نویسی شده در کف خیابان.

اگر ما  برگه های کوچک شعارنویسی شده ای در اختیار داشته باشیم که قابل حمل باشد و به آسانی در جیب لباسمان جا بگیرد، می توانیم بدون اینکه جلب توجه کرده باشیم تعدادی از این برگه ها را در هر کجا که هستیم به آرامی از جیب خود به بیرون بریزیم و محل را ترک کنیم.

بر این اساس در ادامه روشی ساده برای تهیه چنین برگه هایی به همراه تصاویر مربوطه ارائه شده است. 

روش کار:

وسایل مورد نیاز :

در پیاده سازی این روش موارد زیر مورد نیاز است:
1- یک دستگاه کامپیوتر
2- نرم افزار ویرایش متن و یا تصویر ( Photoshop, Word, Excel, ... )
3- کاغذ A4
4- پرینتر ( چاپگر )

در مرحله اول ابتدا ما نیاز به طراحی در یک محیط نرم افزاری مناسب با قابلیت رسم گرافیکی داریم. محیط هایی مانند Photoshop, Word, Excel, ... و یا هر نرم افزار مشابهی که بتوان با آن یک صفحه A4 را به کمک خط کشی به چند بخش مساوی تقسیم کرد.
مشابه با آنچه در شکل زیرمشاهده می شود ( بدون در نظر گرفتن نقطه چین ها )





در مرحله بعدی باید شعارهای مورد نظر در خانه های ایجاد شده نوشته شوند یعنی در مکان هایی که در تصویر بالا با نقطه چین مشخص شده اند ( بجای این نقطه چین ها شعارها را بنویسم )


قابل خواندن در یک نگاه !

نکته مهمی که در نوشتن شعارها باید به آن توجه شود اندازه حروف و به اندازه کافی درشت بودن نوشته ها می باشد. به آن جهت که این شعارها باید در یک نگاه قابل خواندن باشند ( مانند استفاده از فونت بزرگ و برجسته ای مثل  Titr  و یا  Jadid ) 

 در تصویر زیر نمونه ای از نوشتن یک شعار نمونه نشان داده شده که در نوشتن آن از فونت Titr  استفاده شده است :




بعد از اینکه تمام خانه ها را به همین صورت نوشتیم حالا باید طرح را به روی هر دو طرف کاغذ پرینت ( چاپ ) کنیم

در آخر کار هم کاغذی را که در دوطرف آن طرح بالا را پرینت ( چاپ ) کردیم  از قسمت های خط کشی شده برش می دهیم.

اکنون توانسته ایم 8 برگ پشت و رو شعارنویسی شده و با اندازه مناسب جهت حمل را به آسانی تهیه کنیم و می توانیم آنهارا با امنیتی بالا در هر کجا که باشیم از جیب خود بیرون بریزیم  بدون اینکه نگران به پشت افتادن برگه ها باشیم چون شعار مورد نظر  در هر دو طرف آن چاپ شده است.

توصیه امنیتی :
جهت بالا بردن امنیت این حرکت از حمل تعداد زیاد این برگه ها جدا خود داری کنید. در هر مرتبه از اجرای این حرکت تعداد کمی از این برگه ها را همراه داشته باشید. بهترین حالت  برای اجرای این حرکت آن است که تمام آنها را در یک مرحله بیرون بریزید.


چنانچه هموطن عزیزی برای طراحی این روش با مشکل روبرو می باشد، می تواند شعار های مورد نظرش را در نظرات این بخش بنویسد تا پس از تهیه، آدرس ( لینک ) طرح آماده شده جهت استفاده ایشان و دیگر عزیزان در قسمت نظرات همین بخش قرار داده شود

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

راه کارهای عملی : روشی ساده - قابل اجرا - با امنیت بالا برای مشارکت بیشتر

راه کارهای عملی  برای انجام حرکت های تاثیر گذار بسیار مهم و حیاتی هستند.

پیشنهاد روش های ساده و قابل اجرا که دارای امنیت بسیار بالایی هم باشند می تواند در جذب بیشتر مشارکت مردمی نقش برجسته ای را ایفا کند. این مهم سبب کاهش هزینه های اجتماعی در اجرای حرکت های آتی می گردد.

از این رو سعی می شود تا در مطلب آینده یک روش جدید شعارنویسی به عنوان یکی از این روش ها بررسی گردد

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

آگاهی بیشتر = مشارکت بیشتر = هزینه کمتر = پیروزی


اگر همه بدانیم چگونه به آنچه می خواهیم  می توانیم برسیم آن وقت است که برای رسیدن به آن تلاش می کنیم.

 این روزها با هرکسی صحبت می کنم همه می گویند چرا مردم ساکتند و هیچ کس کاری نمی کند؟

 مردم...!  مردم...!  مردم...!

اين مردم چه کسانی هستند که ساکتند و هیچ کاری نمی کنند؟

خوب همین تک تک ما هستیم که با هم می شویم مردم، چرا ما خود ساکت نشسته ایم و انتظار داریم مردم کاری بکنند؟

من اگر بنشینم ، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟